* محقق تیزبین با مشاهده انواع و اشکال حاکمیت دموکراسی به موارد زیر پی میبرد :
اولاً : ملتزم بودن این حاکمیت به دادن قدرت هر قانونگذاری و وضع مقررات و تعین آییننامهها به مردم بدون آنکه شریعت خداوند را در جایگاه اول قرار دهد[1]، قانون اساسی و مقررات را تابع هوا و هوس مردم یا آنهایی که مردم انتخاب نمودهاند تا نمایندیشان در بیان دیدگاههایشان باشند، قرار میدهد. ...
افشای نیرنگها و تزویرهای دموکراسی
دکتر عبدالرحمن حبنکة المیدانی
* محقق تیزبین با مشاهده انواع و اشکال حاکمیت دموکراسی به موارد زیر پی میبرد :
اولاً : ملتزم بودن این حاکمیت به دادن قدرت هر قانونگذاری و وضع مقررات و تعین آییننامهها به مردم بدون آنکه شریعت خداوند را در جایگاه اول قرار دهد[1]، قانون اساسی و مقررات را تابع هوا و هوس مردم یا آنهایی که مردم انتخاب نمودهاند تا نمایندیشان در بیان دیدگاههایشان باشند، قرار میدهد.
در نتیجه آن قوانینی در جواز انتشار کفر و الحاد نسبت به ذات اقدس الهی جواز زنا بر اساس رضایت طرفین حتی اگر در خیابان و پارکها و کنار رودخانهها، آشکارا و بدون دوری کردن از انظار عمومی و لواط ظهور میکند که مورد حمایت قانون بوده و بر اساس رضایت طرفین است و حتی برخی از این حکومتها به قانونی بودن ازدواج مرد با مرد همانند ازدواج زن و مرد و رواج انواع مشروبات الکلی اقرار میکنند چون اکثر مردم یا نمایندگان مردم به آن تمایل دارند و به ربا و هر راه کسب درآمد و قمار بازی و بسیاری دیگر از آزادیهای فردیِ مهلک اذعان میکند چون مردم آن را میخواهند.
پس اصل دموکراسی : حکومت خود مردم بر خود و برای خود است که صاحب قدرت قانونگذاری و مقررات و آیین نامهها و وضع قانون اساسی است. و به همین سبب فسادی بیپایان زمین را فراگرفته که این فساد زنگ خطر نابودی و هلاکتِ وحشتناکی برای این ملتهاست.
دوماً : وقتی مردم دانستند که صاحب همه قدرت هستند، خواستند در حق خود مشارکت کنند. در نتیجه هر کس چه لایق و چه نالایق که در به دست آوردن قدرت طمعی داشته به آن روی آورده و صاحبان هر هوا و هوس و هر گرایش و هر تمایل شیطانی با هر چه از هوش پلید و حیله شیطانی که دارند به میدان آمده و با هر عمل غیر اخلاقی در مسیر نیرگ و حیله برای فریب عموم و انحراف خواستههای آنان، گام بر میدارند.
و سیاست و فعالیت سیاسی به تصویری در بر دارنده همه دروغها و نیرنگها و نفاق و تهمت زدنها و به ناحق وِجهی دیگران را خدشه دار کردن و به دنبال منافع و مصلحت خواص خود رفتن و درگیریهای شخصی و حزبی، به امید دستیابی به منافع شخصی و هوا و آرزوها و برتری یابی در زمین، بدل میشود.
احزاب برای مشارکت منظم ملتها در موکراسی تأسیس شد، و بین آنها درگیریها و برخوردها برپا شد و به سبب آن بسیاری از کشورها به هرج و مرج و آشوب کشیده شدند.
وجدان و باطن بسیاری از احزاب یا سران آنها در برابر صاحبان هوا و هوس و مصالح خصوصی داخلی و خارجی در معرض خرید و فروش قرار گرفت و پس از آن که به حکومت رسیدند بر خلاف مصلحت مردمی که با رأی آنها به حکومت رسیدند خود را ناچار به تحقق هوا و هوسها و مصالح کسانی دیدند که وجدان و قلب خود را به آنها فروخته بودند.
بعضی از این احزاب که وجدان و باطن خود را فروخته بودند بعد از دستیابی به ضمام حکومت، اهداف و مصالح یهود جهانی یا کشورهای استعمارگر یا طبقهی خاصی از جامعه مانند سرمایهداران و غیره را محقق نمودند.
و تشکیلات دموکراتیک حزبیِ فریب دهندهی مردم با دروغها و به گمراهی کشاندن و دادن وعدههایی که قصد انجام آن را ندارند، همانند نقابی دموکراتیک هستند که با آن خواستههای مردم را به انحراف میکشانند.
* دموکراسی جنبههای منفی بسیاری دارد که تعدادی از آنها در ذیل ذکر میشوند :
1) دموکراسی به حقوق خدا بر بندگانش توجهی ندارد، و با دید عادلانه به حقوق عموم و حقوق جامعه بر افراد نمینگرد؛ که در نتیجه بیش از حد جانب فرد را گرفته و به کلی او را آزاد گذاشته است.[2]
2) دموکراسی در هنگام نوشتن قانون اساسی و آیین نامهها یا وضع اساس نامهی آن تسلیم هوا و هوس نمایندگان مجلس یا کمسیون قانون گذاری میشود.
و غالباً افراد مشخصی این مجالس را میگردانند و آن را با امکانات و نیرنگهای شیطانیشان به سوی هوا و هوس خود منحرف میکند. و غالباً برخی از طبقات اجتماعی که اصل و اساس و مؤسسات دموکراسی را زیر چنگ خود میگیرند یا افرادی که محرک و تعین کننده مسیر یا نظرات و مباحث آن هستند به سهم عمده در دموکراسی دست مییابند.
و عناصر " مکر و نیرنگ، و تیز هوشی، و مال و اموال، و هوا و هوس، و طمع دستیابی به پست و مقام، و خرید و فروش وجدانها، و به انحراف کشاندن خواستههای عموم به شیوههای گوناگون " در بهره برداری از مجالس و جمع آوری آراء و به جنب و جوش انداختن انبوه مردم و سر پوش گذاشتن بر افکار آزاد و بصیرت مردم و دور کردن نظر صحیح و درست از دید عموم و ساختن غوغای تبلیغاتی باطل و آغشته به برخی حقایق؛ برای تصویب مواد قانون اساسی و قوانین و آییننامهها جهت ارضای مصلحت صاحبان هوا و هوس شیطانیِ ماهر در سوء استفاده از تشکیلات دموکراتیک و مؤسسات آن، نقش اساسی دارد.
سپس انواع مکر و حیله که احزاب سیاسی دموکراتیک به کار میبرند در باطل کردن حق، و حق جلوه دادن باطل و فریب عموم رأی دهندگان برای موافقت با قانون اساسی و قوانین و آییننامهها و انتخاب کسانی که مسئولیت قانونگذاری یا امور مدیریتی را بر عهده میگیرند، تأثیر بسیاری زیادی دارد. این مکر و نیرنگ در صورتی است که نتوانند صندوقهای انتخابات را با صندوقهای به ظاهر مشابه اما در حقیقت با آراء کاملاً جعلی تعویض کنند.
و چه قدر در انتخابات دموکراتیک چنین مواردی روی داده که نتیجه آن " 100% " یا " 9/99% " یا با ارقامی مشابه این، به نفع متقلبین یا دستور دهندگان به تقلب در آمده است !!!؟؟؟.
3) دموکراسی با شعار دین برای خدا و وطن متعلق به همه مردم بوده، و وضعیت حق و حقوق اقلیتها در دولت همانند وضعیت اکثریت است، اقلیتها را قادر ساخته تا در سوء استفاده از موقعیت دموکراسی شانه به شانه و با پشتیبانی هم ضد اصول اکثریت و عقائد و دین آنها بایستند و همچنین به مراکز قدرت در کشور نفوذ نموده سپس از آنجا کم کم نیروهای اکثریت را با نیرنگ، و حمایت و پشتیبانی دولتهای خارجی مرتبط با این اقلیتها از لحاظ عقیدتی یا مذهبی یا سیاسی و یا نژادی و راههای دیگر، طرد کنند.
و آنگاه که پس از مدتی اکثریت از خواب غفلت بیدار میشود خود را در زیر چنگالهای اقلیت، محکوم به حاکمیت دیکتاتوری کودتایی از سوی آنها میبیند، در حالی که آنها جز از طریق دموکراسی به قدرت نرسیده بودند.
براستی که دموکراسی چهارپایی ضعیف و ناتوان است که دشمنان اکثریت و حاسدان و کسانی را که منتظر رسیدن بلایای روزگار بر آنها هستند، را به گاری گاوهای دیکتاتوری اقلیت رسانده است.
4) دموکراسی بر اساس اصول اعلان شدهاش بستری مناسب را برای سر بر آوردن انواع دروغ و مکر و نیرنگ و حقه بازی و جاگرفتن پلیدی و دغل کاری و غدر و خیانت و غیبت و سخن چینی و جنگ و آشوب بین مردم و ایجاد تفرقه و انتشار مذاهب و نظرات گمراه و فاسد و مفسد و دیگر رذائل اخلاقی فردی و اجتماعی، فراهم میکند. تا با استفاده از این پلیدیها و ریسمانهای شیطان تمام قدرت و ثروت و درآمد کشور را به چنگ آورده، و بتوانند دین و یاوران و حامیان و چنگزنندگان به دین را طرد کنند و هر حق و نیکی و فضیلتی را از میان برداشته و بمیرانند.
5) آزادیهای فراوان در دموکراسی آزادی زیاده از حد [ و بیقید و شرط ] بوده که به شر و زشتی فراوان و انتشار فساد و فاحشه خطرناک در جامعه میانجامد، و عاقبتش به سوی نابودی وحشتناک خواهد بود.
6) آزادیهای اقتصادی بیش از حد به تجاوز نیرنگبازان به حقوق افراد شرافتمند و سوء استفاده و احتکار آن و فریب برای به چنگ آوردن اموال دیگران انجامیده و فریبکارانِ دغلباز و احتکارگران و رشوهبگیران و سوء استفاده کنندگان از قدرت اداری ونظامی را با ظلم و ستم و تجاوز و پایمال کردن حقوق و به ناحق خوردن اموال مردم و خیانت در اموال بیت المال، بر کسب اموال فراوان و بیحد و مرز قادر میسازد.
7) حقِ برابریِ سیاسی برای هر شهروند در حکومتداری بدون شرط گرفتن عدالت شرعی و داشتن شایستگی برای مشارکت در رأی گیری یا انتخابات، به تخریب پایههای حکومت اسلامی و تبدیل آن به حکومت سکولار و لائیک یا دستیابی اراذل و اوباش به قدرت و تبدیل حکومت به حکومتی فاسد و نفوذ فساد و فسق و فحاشی در گفتهها و کردارها و شر و پلیدی بسیار فراوان، میانجامد. و دشمنان امت، اکثریت ناآگاه را به بازی گرفته بر پشت آنها سوار شده و به وسیلهی آن با تحریف اراده مردم و بر خلاف خواست آنها به حکومت میرسند.
8) حق شخص برای کاندید شدن در نظام دموکراسی کسانی را که خواهان به چنگ آوردن غنیمتهای حکمرانی هستند را به میدان مبارزه میکشاند و برای دستیابی به آن به جنگ میپردازند و راههای غیر شرعی بسیاری را برای رسیدن به حکومت میپیمایند و اموال بسیاری را در این راه خرج میکنند به این امید که پس از آن در هنگام دستیابی به قدرت چندین برابر آن را به دست میآورند.
اینها برخی از جوانب منفی دموکراسی است که محقق زبردست و ماهر میتواند جوانب منفی دیگری را از نظام دموکراسی استخراج نماید.
مرجع : کتاب " کواشف زیوف " نوشته : دکتر عبد الرحمن حبنکة المیدانی،
صص 695-697 و 707-710
ترجمه : anti democracy
منبع : وبلاگ شکستن بت دموکراسی
http://www.antidemocracy.blogfa.com/
http://www.antidemocracy.vcp.ir/
[1] - مقصود نویسنده بر من کمی پوشیده است اگر مقصود ایشان این است که منبع اول در قانونگذاری شریعت الهی بوده و در کنار آن نیز میتوان از منابعی دیگر چون قوانین کشورهای غربی و امثال آن استفاده کرد همانند بسیاری از کشورهای مدعی اسلام که در قانون اساسی آنها آمده " قرآن اولین منبع قانونگذاری است " ـ که به گمان من مقصود ایشان این نیست ـ اشتباهی فاحش بوده چون حق قانونگذاری مختص ذات اقدس الهی بوده و هیچ کس در این امر شریک او نیست « أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ » الاعراف/54. مترجم
[2] - باید بدانیم که حدود تعین شده در شریعت اسلام عین آزادی و در جهت حفظ و حمایت از اصول آزادی و بنا بر مصلحت بشریت وضع شده است سفسطهگران و عدهای نادان به مناقشه پرداخته و میگویند چگونه چنین چیزی ممکن است چگونه ممانعت از انجام خواستههای فرد یا جمعی عین آزادی است؟!! در جواب از او میپرسیم فلسفه ساخت اتومبیل و قطار و سایر وسایل نقلیه چیست؟ آیا آنها برای حرکت و سرعت گرفتن ساخته نشدهاند؟ پس چرا ترمز دارند که با فلسفه وجودی آنها در تضاد است؟ بله ترمز نه آنکه با فلسفه وجود آنها در تضاد نیست بلکه عقلاً وجودش ضروری بوده و وسیله نقلیه بدون ترمز وسیلهای بسیار خطرناک و کشنده است به همان شیوه حد و حدود شرعی همانند ترمز عمل نموده و جان و عقل و ناموس و آبرو و اموال انسان را از هلاکت و نابودی میرهاند و بر خلاف تصور نادرست ما محرمات در دین الله سبحانه و تعالی همچون قطرهای در دریای امور مباح بوده و به صطلاح ما فقط نیمه خالی لیوان را میبینیم. مترجم